در فوتبال آمریکایی، ورزشکاران بهطور مرتب در معرض ضربههای نه چندان جدی سر قرار میگیرند. منظور از این ضربه ها در حقیقت آنهایی است که به اندازه کافی قوی نیستند تا موجب بروز علائم آسیب مغزی یا حتی نشانههای بالینی شوند. با این وجود، تکرار این ضربهها در طی یک فصل فوتبال با تغییرات نوروفیزیولوژی و نوروسایکولوژی در ورزشکاران همراه است و انباشت آنها در طولانی مدت میتواند علت بروز بیماریهای شدید عصبی مانند آلزایمر و انسفالوپاتی تروماتیک مزمن (CTE) باشد.
از آنجایی که ضربههای جزئی سر، علائمی ایجاد نمیکنند؛ بسیار مشکل است تا از آسیبهای وارد شده به مغز اطمینان حاصل کرد و زمان بازداری یک ورزشکار از بازی را تشخیص داد. برای انجام این آزمایشات، الیور و همکارانش از یک آزمون تشخیصی ساده و در دسترس برای شناسایی و نظارت بر ورود ضربههای جزئی به سر ورزشکاران نمونه در یک فصل فوتبال، استفاده کردند. آنها همچنین بر این موضوع تاکیید داشتند که بهتر است اندازهگیری ارزیابی نشانگرهای زیستی ضربههای وارده به سر، بهصورت دورهای انجام شود.
در این مطالعه، اولیور و همکارانش یک جدول زمانی نمونهگیری خون را متناسب با جدول زمانبندی برنامه آکادمیک فوتبال تعریف کردند. برای انجام آزمایش امکانسنجی این روش، آنها سودمندی دو بیومارکر شایع در آسیب سر و آسیب تروماتیک شدید مغزی به نامهای ؛Tau protein و Neurofilament light polypeptide NF-L را بررسی کردند.
محققان نمونه خون 35 بازیکن فوتبال تیم NCAA را در هفت روز مختلف جمعآوری کردند که این کار قبل از شروع اردوها آغاز شد و تا سه هفته پس از پایان فصل به ادامه داشت. محققان میخواستند در طی یک فصل فوتبال، نوسانات غلظت پلاسمای Tau و غلظت سرمی NF-L را در ورزشکاران بررسی کنند تا متوجه شوند در کدامیک، تعداد و میزان ضربههای سر متفاوت است. آن دسته از ورزشکارانی که علائم ضربه مغزی را نشان دادند، از آزمایشهای بعدی کنار گذاشته شدند. زمان نمونهگیری خون با شرایط راحتی بازیکنان و مربیان هماهنگ شد که معمولاً این زمان بین 36 و 72 ساعت پس از بازی یا جلسه تمرینی در طول دوره رقابت بود.
20 بازیکن فوتبال بهعنوان افراد حاضر در ترکیب اصلی و 15 نفر بهعنوان نفرات ذخیره انتخاب شدند. ازآنجاکه احتمال میرود افراد حاضر در ترکیب اصلی در بازیهای تکراری بیشتری از بازیکنان ذخیره در معرض ضربههای سر قرار بگیرند، بنابراین محققان انتظار داشتند که غلظت بیومارکرهای ترومای مغزی در آنها نسبت به نفرات ذخیره که در این مطالعه بهعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند، افزایش یابد.
اما تجزیه و تحلیل نمونههای خون نشان داد که غلظت Tauدر طول فصل رقابت، در مقایسه با مقادیر آن پیش از شروع فصل، در هر دو گروه بازیکنان کاهش یافت.
اما با بررسی مارکر دیگر، محققین در این پژوهش نتیجه گرفتند که میزان NF-L در سرم خون، می تواند به عنوان یک مارکر یا نشانگر قابل اعتماد برای بررسی آسیب های مغزی باشد.
این یافته ها می توانند باعث شوند که پزشکان، ابزار مفیدی را در تشخیص آسیب های مغزی به دنبال ضربه های آرام و پرتکرار وارد شده به سر فوتبالیست ها داشته باشند.