دکتر عباس کبریایی زاده استاد داروسازی خرداد ماه 1345 در
کویر اردستان متولد شده و در سال 63 بعد از عملیات خیبر در کنکور شرکت کرد و در
رشته داروسازی دانشگاه تهران قبول شد
دکتر کبریایی زاده علاوه بر استادی دانشگاه، سمتهای اجرایی
مختلفی ازجمله معاونت تحقیقات جهاد دانشگاهی دانشکده داروسازی در دوران دانشجویی،
معاونت آموزشی و پژوهشی دانشکده داروسازی تهران، مدیرکل نظارت بر داروی وزارت
بهداشت، مشاورت وزیر بهداشت در حوزه بیوتکنولوژی و داروهای بیولوژیک، مدیریت
داروسازی اسوه، تأسیس مرکز رشد واحدهای فنآوری دارویی دانشگاه، تأسیس گروه و مرکز
تحقیقات اقتصاد و مدیریت دارو و تأسیس چند شرکت دارویی تولیدکننده مواد اولیه و
داروی آماده مصرف را در کارنامه خود دارد و به عرصه تحقیقات و صنعت دارو بیش از
جایگاههای اجرایی علاقه دارد و در این زمینه موفقیت های زیادی به دست آورده است.
او معتقد است آنچه را که ما در صنعت داروسازی کشور به دست
آوردهایم واقعا کمتر از صنایع موشکی و یا صنایع دیگرمان نبوده است چراکه ما
توانستم 97
درصد از نیاز کشور را بهصورت داخلی تأمین کنیم.
اگر بخواهیم، می توانیم
من به تعبیر امام خمینی که فرمودند " اگر بخواهیم، میتوانیم
" واقعا اعتقاد داشتم و معتقد بودم و هستم که اگر به همین نیروهایی که
باکیفیت پایین کار میکنند و کارآمدی پائینی دارند اعتماد کنیم میتوانند بسیار
مؤثرتر و کارآمدتر ازآنچه هستند باشند؛ چراکه هشت سال جنگ تحمیلی را باکسانی پشت
سر گذاشتیم که بسیاری از آنها هیچ تجربهای نداشتند. پس در صنعت هم اگر میخواستیم،
میتوانستیم و با توجه به بحث اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری تأکیددارند باید
دستمان را به کمر خود بگیریم بنابراین با تقویت اعتمادبهنفس مبنی بر اینکه ما
خودمان میتوانیم کارهای بزرگ انجام دهیم و نیز بها دادن به آموزش سطوح پائینی و
کارگری، کار را پیگیری کردیم. اولین محصولی که بعد از ورود من به شرکت اسوه در سال
1385 وارد بازار کردیم کلوپیدوگرل بود که بعداً نام اسویکس را گرفت.ما مجوز تولید
اسویکس را گرفتیم که باید با پلاویکس سانوفی فرانسه رقابت میکرد و این اولین شروع
تولید محصولی بود. در کنار برند اروپایی مشهور و معتبر جهانی باید رقابت میکرد. ما
ابتدا فرمولاسیون آن را انجام و سپس ماده اولیه را از شرکت هندی گرفتیم روی کیفیت
آن کارکردیم تا از کیفیت آن اطمینان داشته باشیم و سپس فرمولاسیون آن را در اندازه
صنعتی انجام دادیم. در این سالها بخش تحقیقات خود را تقویت کردیم و روی مولکولهای
بسیاری کارکردیم و همه را به سمت تولید برندهای ملی بردیم. البته پروژه ICL 670 را متوقف نکرده و کار سنتز آن
تا سال 86 ادامه یافت. ما توانستیم فرمولاسیون آن را انجام دهیم که اولین
فرمولاسیون dispersible در
ایران بود. قرص باز شوندهای بود و باید در آب باز و قابل استفاده میشد، چراکه
قرصهای 500 میلیگرم بزرگ بود و قابل بلعیدن نبود. اینها بهصورت دیسپرسیبل
طراحی شده بود که مانند قرص جوشان است درحالیکه شما اجازه استفاده از اسید یا باز
در فرمولاسیون آن را ندارید چون مولکول را تخریب میکند به همین دلیل باید مثل قرص
جوشان بدون اینکه در واکنش اسید یا باز و تولید
CO2 استفاده کرده باشید مصرف میشد. اولین تجربه ما
در بحث تولید قرصهای دیسپرسیبل کاملاً موفقیتآمیز بود و میدانستیم که زیر ذرهبین
شرکت نووارتیس که کاشف این مولکول بود، هستیم و مواد اولیه و هم داروی ما را تست
خواهند کرد. تجربه بسیار شیرینی بود که وارد رقابت با یک شرکت بینالمللی شده
بودیم.
تولید داروهای ضد سرطان
پروژه دیگر مربوط به مطالعاتی بود که روی MS انجام داده و متوجه شدم که مولکول
ایمونومدلاتور FTY720 بالقوه
میتواند اولین داروی خوراکی MS باشد.
در نگاهی به مطالعات فارماکولوژی و سمشناسی آن دیدم که میتواند هدف خوبی برای
آینده باشد. لذا در پاییز سال 84 دومین گروه را برای سنتز همین فینگولیمود تشکیل و
در دیماه سال 84 سنتز آن را انجام دادیم. البته سنتز آن به پیچیدگی سنتز دفراسیروکس
نبوده و کار سادهتری بود. شرکت نوارتیس در سال 2012 موفق به کسب تائیدیه FDA آمریکا برای مصرف این ماده شد که بعداً
اسم آن را فینگولیمود گذاشتند. ما که سنتز و کار فرمولاسیون آن را انجام داده
بودیم وارد بازار شدیم. ایران جزو کشورهای پیشرو در تولید ژنریک این دارو بود که
اختلاف قیمت زیادی با داروی مشابه خارجی داشت.
در ادامه به سمت تولید داروهای ضد سرطان حرکت کردیم که در
این عرصه نیز اگزمستان و کپسیتابین، ایماتینیب و ... را تولید کردیم و با تربیت یک
گروه مهندسی تلاش کردیم که داروهای ضد سرطان را در کشور تولید نماییم. بعدها موفق
شدیم خط تولید مواد اولیه داروی ضد سرطان را در شرکت شیمیایی دارویی باران ایجاد
نماییم.
ما
از سال 1390 سعی کردیم استراتژی خود را پیش برده و به سمت تولید مواد اولیه ضد
سرطان در کشور رفتیم. چون سرمایه اندکی برای شروع کار داشتیم سایتی را در شهرک
صنعتی اشتهارد خریداری کردیم و با توجه به تجربهای که طی این سالها کسب کرده
بودیم با جسارت، آنجا را نوسازی و بازسازی کرده و تولید آزمایشگاهی را در همین
سایت و در آزمایشگاهی حدود 400 متری شروع کردیم. روی سنتز کپسیتابین، ایماتینیب و
... کار کرده و موفق شدیم تولید صنعتی آنها را داشته باشیم. بعد مشتقات جدید که
سورافینیب، سونیتینیب و... بود را سنتز کردیم، صنعتی کردن این محصولات با توجه به
اینکه داروی ضد سرطان باید در محیط کار ایزوله تولید شود و فرد تولیدکننده نباید
تماسی با دارو داشته باشد با برخورداری از تجربیات گذشته و تیم باتجربه و کمکهای
جاهای مختلف، سایت را بازسازی کردیم. اولین ماده ضد سرطان را در بهمنماه سال 1393
تولید کردیم که کپستابین را با مقادیر زیاد و ظرفیت تولید سالانه بیش از دو تن
تولید کردیم.
97 درصد داروی
مورد نیاز کشور در داخل تولید می شود و تضمین سلامتی مردم بر تولید داخل استوار
است
من خیلی دنبال حمایتها نبودهام، اعتقاد دارم اگر آدم
بخواهد کاری را انجام دهد همه به او کمک خواهند کرد حالا یک عدهای هم سنگ میاندازند،
ولی اعتقاد من بر این است که اگر آدم مسئولیتپذیر باشد و به راه خود اعتقاد و
اعتماد داشته باشد موفق خواهد شد. من همیشه گفتهام آنچه را که ما در صنعت
داروسازی کشور به دست آوردهایم واقعا کمتر از صنایع موشکی و یا صنایع دیگرمان
نبوده چراکه ما توانستیم 97 – 98 درصد از نیاز کشور را بهصورت داخلی تأمین کرده و
این دستاورد به راحتی ایجاد نشده است. بهانهها و هجمههای واهی که کیفیت و فقر
و... را مطرح میکنند درست نیست و من نمیخواهم ادعا کنم که داروهای کم کیفیت
نداشتهایم. وزارت بهداشت در این عرصه باید کنترل و مراقبت نماید تا این اتفاق
نیفتد ولی نباید فراموش کنیم که آنچه سلامت مردم را تأمین و تضمین کرده سه درصد
داروی وارداتی نبوده بلکه 97 درصد تولید داخل بوده است. در مواردی گفته میشود که
داروی ایرانی اثر ندارد، درحالیکه 99.8 درصد از مردم ایران داروی ضد دیابت تولید
ایران مصرف میکنند که قند خونشان کنترل میشود و دو درصد از مردم متمول بالا
شهری که داروی خارجی مصرف میکنند و صدایشان بلندتر است چون تریبون دارند، صدایشان
به گوش دیگران میرسد. لذا اگر ما در حوزه صنعت داروسازی توانستهایم به موفقیتهایی
برسیم به همت تیم فعال و مسئولیتپذیر بود که سرشان را پایین انداخته و کار خود
را بدون هیچ حاشیهای انجام دادهاند. بهطور کلی روال ما این نیست که "
ابروباد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا ما کاری انجام دهیم " و ما با
ابر و باد شروع میکنیم که انشا الله مه و خورشید هم میآیند و اینها توصیههای
الهی است که شما حرکت کنید ما برکت میدهیم.
ضرورت استفاده دانشجویان از ظرفیت خارج از کشور
این موضوع را باید جدی گرفت، من رفتن دانشجوهایمان را ایراد
نمیدانم و اتفاقا از این موضوع استقبال هم میکنم که بروند و دنیا را ببینند و
تجربه کسب نمایند و ما هم در این راستا باید سیاست جذب داشته باشیم، مانند کشور
چین که وقتی نتوانست جلوی رفتن نخبهها را بگیرد سیاست جذب رفتهها را دنبال کرد.
باید دنبال آن باشیم که محققان خود را به کشور بازگردانیم و حتی به نظر من ایرادی
ندارد که آنجا باشند و دانش و مهارت خود را بیاورند. کشور باید به سمت جذب ظرفیتها
حرکت نماید چرا که اگر بخواهد مانع خروج آنها شود، حتی به صورت قاچاق خواهند رفت.
بنابراین باید اجازه داد تا به راحتی رفت و آمد داشته باشند.
فرهنگ غلطِ غاز بودن مرغ همسایه!
متاسفانه بخشی از فرهنگ ما ایرانیها است که فکر میکنیم
اگر چیزی بنام خارجی ارائه شود بهتر است. در این حیطه میتوان به صنعت شکلات
کشورمان اشاره کرد که شکلاتهای ایرانی از نظر کیفیت بسیار خوب و خوشمزه هستند ولی
اکثر ایرانیها در سفر به دبی و دیگر کشورها شکلات میخرند، چرا که فکر میکنند
شکلات خارجی، سوغات خوبی است. دلیل آن هم باورهای اجتماعی است. در حوزه دارویی
بخشی از آن هم بازمیگردد به اینکه سهم بزرگی از صنعت داروسازی ما دولتی و وابسته به
دولت است و اینها برای معرفی صنعت داروسازی و محصولات خودشان با پزشکان ارتباط
علمی و مستمر ندارند. کاری که ما برای اسویکس انجام دادیم نشان داد که پزشکان ما
تمایل دارند داروهای تولید داخل را حمایت کنند مشروط به آنکه صنعت ما کیفیت محصول
تولیدی خود را به آنها نشان دهد و برای آشنا کردن پزشکان با صنعت داروسازی برنامه
و اقدام داشته باشد. به یاد دارم که وقتی سیتوگان و مایکوفنولات را در اسوه تولید
کردیم از انجمن نفرولوژی برای بازدید دعوت کردیم که دکتر عبدی و دکتر نفر و
همکارانشان آمده و خط تولید ما را دیدند. دکتر عبدی در جلسه بعد به من گفتند
"من واقعاً از دست این صنعت داروسازی عصبانی هستم" و وقتی من جویای دلیل
این عصبانیت شدم گفت " آنچه که من در خط تولید دیدم تاکنون هیچ کس به من نشان
نداده بود" و اینکه چرا صنعت داروسازی ما تلاشی برای آشنایی پزشکان با صنعت
داروسازی کشور نمیکند. من اعتقاددارم، این ضعف در صنعت داروسازی ما وجود دارد و
البته اینکه سیاست گذاران ما به شرکتهای خارجی خیلی بها و میدان دادهاند. متأسفم
شاهد این هستیم که شرکتهای داروسازی خارجی در کشور ما هر کاری که دلشان میخواهد
انجام میدهند و بهعنوان مثال تورهای خانوادگی راهاندازی میکنند و از انواع روشهای
غیرحرفهای و غیراخلاقی و غیرقابل قبول استفاده میکنند که وزارت بهداشت باید اینها
را کنترل نماید. درحالیکه هیچ کارخانه داروسازی در کشورمان امکان پرداخت 50
میلیون تومان برای گرفتن غرفهای از نمایشگاه کنگرهای را ندارد، یک شرکت خارجی در
کنگره تخصصی 200 – 400 میلیون تومان برای گرفتن غرفه پرداخت کرده و رشته را وامدار
خود میسازد. چراکه سیاستهای وزارت بهداشت دست شرکتهای وارداتی در ایران را در جهت
تبلیغات، سرمایهگذاری در حیطههای بازاریابی و خرجهای کلان فوقالعاده باز
گذاشته و این کم توجهیها به صنعت داروسازی داخلی باعث شده که شرایط مناسبی نداشته
باشیم درحالیکه ما در اسوه شاهد بودیم که نماینده شرکت سانوفی در دفتر من گفت که
"اعتقاد داریم امروز اسویکس یک برند رقیب ماست" و اگر به خودمان اعتماد
کنیم این حرف خیلی بزرگی است.
مسئولیت پذیری بزرگترین عامل موفقیت
اگر بخواهم به مسیری که طی کردم نگاهی بیندازم یک نکته
برایم خیلی روشن است و آن این است که تلاش کردم همیشه مسئولیتپذیر باشم و معتقد هستم که آدم هر
جا که هست اگر مسئولیتپذیر باشد و کار را درست انجام دهد موفق خواهد شد. من هیچوقت
ابتدای کار، مسئولیت بزرگی را به کسی واگذار نمیکنم بلکه ابتدا یک کار خیلی کوچک
به وی می سپارم و در صورت موفقیت کار بعدی را به او میدهم و همینطور مرحله به
مرحله رشد میکنیم. همیشه به دانشجویان میگویم که وقتی ما وارد دانشکده شدیم،
دیدیم که به دلیل تحریمها نمیتوانیم کتابهای خارجی را خریداری کنیم و برخی از
کتابها هم هزینه بالایی داشتند که توانایی خرید آنها را نداشتیم به همین دلیل
کانون چاپ را در جهاد دانشگاهی راهاندازی کرده و شروع به چاپ کتابها کردیم. از
این راه درآمدزایی هم داشتیم و بهطور کلی به نظر من هر کاری حتی مرتب کردن
آشپزخانه وقتی به درستی صورت پذیرد، کار خوب پیش رفته و نتایج بهتری خواهد داشت.
آینده داروسازی در کشور
ما نمیتوانیم آینده داروسازی را از آینده کشور جدا بکنیم،
صنعت داروسازی ما یک صنعت بالغ شده است و در بازار داخل قطعاً باید به صادرات و
برونگرا شدن فکر بکند چراکه اگر این صنعت در داخل بماند خودش، خودش را نابود میکند
چون به رقابتهای ناسالم افتاده و رقابتهای کشنده رخ میدهد و اصطلاحاً بازاریابها
میگویند: «اقیانوسش اقیانوس قرمزی است» اقیانوس خونآلودی است که اینها از جنگ
ناشی میشود. تصور کنید که تعداد زیادی کوسه و نهنگ را در استخری بی اندازید چه
اتفاق خواهد افتاد، اینها راهی ندارند جز اینکه از همدیگر تغذیه نمایند و بازار
دارویی ما در کشور نیز ازنظر توان تولید بالغ شده و شرکتهای ایجادشده باید به سمت
بازار سازی منطقهای حرکت نماید و مانند کشور هند و چین که سعی کردند در داخل
کشورشان، صنعت را بالغ نموده و برونگرا نمایند عمل کنیم تا صنعت ما به کشورهای
منطقه وارد شود، صنعت داروسازی کشور ما درحال حاضر با جمعیت 500 میلیون نفری شامل
عراق ، روسیه ، تاجیکستان و افغانستان مواجه است که اگر به این بازارها توجه
نکنیم، بخشی از سرمایههایمان سوخت خواهد شد و اینکه برای ورود به این بازارها
باید ریسکپذیر باشیم و احتمال سوخت شدن بخشی از سرمایهگذاری را نیز در نظر
بگیریم تا صنعت ما برونگرا شود.